محرم ۱۴۰۱ – مجتبی گراشی
مراسم سینه زنی محرم ۱۴۰۱ | مسجد سید الشهدا کوی صلح آباد
نوحه خوان : مجتبی گراشی
شب ۸ محرم
دریافت
واحد : تا که ظهر روز عاشورا دمید
شب تاسوعا
دریافت
واحد : ز نو هنگامه ی غم شد
شب عاشورا
دریافت
واحد : تا که ظهر روز عاشورا دمید
شب سیزدهم
دریافت
واحد : آمدم از کربلا
شب سیزدهم – مسجد دهدشتی
دریافت
واحد : بنده ی خاص خدا
» واحد : میدان یقین(عابس ابن ابی شبیب شاکری)
» نوحه خوان : مجتبی گراشی
» آهنگ : سید سعید فرهی
» اجرا : مجتبی گراشی
» شاعر : محمود موجی
تا که ظهر روز عاشورا دمید
وقت میدان رفتن عابس رسید
گفت جان، قربانت ای خیر البشر
نیست نزدم غیر تو محبوب تر
لیلی چشم تو مجنونم نمود
وآن نگاهت مست و دلخونم نمود
آمد عابس تا کند جان را فدا
در رکابت نور چشم لافتی
چون که شد لبریز از عطر ولا
رفت و بر لب ذکر لا حول و لا
*******
در رجز آمد به میدان نبرد
در سپاه کوفه آیا نیست مرد؟
عابسم من، بن شبیب شاکری
بهرم امروزست روز دلبری
هفت شهر عشق از این آوا شکفت
هفت پشت کفر ویران زآنچه گفت
*******
چون نیامد در نبردش هیچکس
حمله ور خود شد بر آن سو یک نفس
با شجاعت تیغ زد بیش از دوصد
در گریز آمد سپاه دیو و دد
دید سویش کس نمی آید دگر
نیست این لشکر پذیرای خطر
*******
گشت عریان از لباس رزم و فن
خُود از سر کند و جوشن را ز تن
نعره زد بر کوفیان آندم بلیغ
بوسه خواهم از لب شمشیر و تیغ
باز گردید این سر و این پیکرم
زخم خنجر های تان را خوشترم
*******
آمدم تا غرق در خونم کنید
با زبان تیغ مجنونم کنید
تا به راه دوست قربانی شوم
جاودان از دولت فانی شوم
در میان بانگ شیپور و دهل
بانگ میزد لا رجل الا رجل؟
*******
زان میان با خشم، بن سعد لعین
زد نهیب ای خیل گرگان در کمین
در حصار خویش زندانش کنید
با هجومی سنگ بارانش کنید
*******
آنقدر بارید سنگ از چار سو
تا که آمد پیک وصل آرزو
شد جدا از تن سرش در راه دین
کشته شد عابس به میدان یقین
گفت موجی شرح شیدای دگر
تا بگیرد دست فردای دگر
نظر دهید